توی زندگی حواسش همیشه به دوتا چیز خوب جمع بود ؛ کفش هاش و النگوهاش
کفش ها را در مراسم هفتمش دیدم که پای بچه ها این ور و آن ور می رفتند ، النگوها را هم نشد از دستش در بیاورند ؛ توی بیمارستان چیدند.
چقدر سخت می شه از رویاها دل کند!
یاد اون شعر سیلور استاین افتادم که میگفت مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید
نباید به دنیا دنیا دل بست!
حالا دیگه بدوندغدغه کفش و النگو بهتر می تونه اون دنیا رو بشناسه.
بد نیس بعض وقتا اب کنید چقد گریه کنیم برای النگو هایی که چیدن
نه بسته ام به کس دلنبسته کس به من دلچو تخته پاره بر موج...رها رها رها من...سلامزیبا و عبرت انگیز...نگاه ریز و دقیقو دستت روونت به خودم رفته!
...نه چشم دل به سویینه باده در سبوییکه تر کنم گلویی به یاد آشنا من...ستاره ها نهفتند در آسمان ابریدلم گرفته ای دوستهوای گریه با من هوای گریه با من...سلام بر دوست دوست داشتنی!از شما هزاران هزار به ما رسیدههر آنچه که داریم و نداریم از دولت وجود دوسته...
چقدر سخت می شه از رویاها دل کند!
یاد اون شعر سیلور استاین افتادم که میگفت مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید
نباید به دنیا دنیا دل بست!
حالا دیگه بدوندغدغه کفش و النگو بهتر می تونه اون دنیا رو بشناسه.
بد نیس بعض وقتا اب کنید چقد گریه کنیم برای النگو هایی که چیدن
نه بسته ام به کس دل
نبسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج...رها رها رها من...
سلام
زیبا و عبرت انگیز...
نگاه ریز و دقیق
و دستت روونت به خودم رفته!
...نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد آشنا من...
ستاره ها نهفتند در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من
هوای گریه با من...
سلام بر دوست دوست داشتنی!
از شما هزاران هزار به ما رسیده
هر آنچه که داریم و نداریم از دولت وجود دوسته...